15ماهگی و تشدید حس استقلال طلبی
نازنین دخترم در حالی 15 ماهگی رو پشت سر میگذاره که خیلی بیشتر از قبل میخواد که مستقل باشه و برای اینکار حتی با ما میجنگه...قبلا هم دوست داشت خودش غذا بخوره یا لیوان آب رو بگیره ولی اگه بهش هم نمیدادیم زیاد اصراری نمیکرد ولیییییییی الان دیگه از این خبرا نیست(نمیدونم چرا نمیتونم شکلک بذارم!!!!!!!!!)
باید و باید خودش لیوان رو بگیره باید خودش تلفنو دستش بگیره وخودش باید بستنی رو بخوره همینطور بلال و........همینکه میخوام چیزی بهش بدم پشت هم میگه بده بده بده بده انقدر میگه تا مثلا لیوان رو بدم دست خودش....
دیروز از حموم که اومدم دیدم سریع خودشو رسونده به من و میگه ب ب ب خلاصه منو برد تو پذیرایی دیدم با باباش نشستن دارن بستنی میخورن(آیکون بغل و ماچ و بوسه فشاری شدید)
جدیدا میخواد خودشو لوس کنه دستشو میگیره میاد پیشم میگه دد دد (یعنی درد)بعد قیافشم لوس میکنه منم دستشو بوس میکنم و نازش میکنم و اونم خوشحال میره(الهی قربونت برم مامان جان)
یه وسیله ش رو گم کرده بود بهش میگم ستیا کو؟ اول اطرافشو بعد باتعجب منو نگاه میکنه و میگه کو؟
آخر این ماه باید بریم بهداشت واسه چکاپ پایان 15 ماهگی بووووووووووووس
عاشقتم مامان جانم عزیزم
وقتی مامانم اینا زنگ میزنن ...
بیشترین قسمت خونه که ستیا ازش تردد میکنه!!!!!اینجاهم بهش گفتم ستیا بیا کارامل...عاشق کارامله
وبلال خورون...نوش جونت عسل خانوم
ستیا و استقلال در شیر خوردن...نصفشو خورد نصفشم ریخت رو زمین!!!!!
بهش میگم موش بشووووووووو....
ستیای نازنینم دیگه کلی واس خودش خانوم شده و تلشو خودش میذاره سرش
اینم دیشبه که ستیا خانوم حاضرشده که بریم پارک(قربون ژستت مامان جونم
توپو از اون دخترا گرفتی...
چون شلوار پات نبود زیاد سرسره بازی نکردی
خودش میخواست سه چرخشو هول بده