ستیای نازنینمستیای نازنینم، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

چراغ خونه ی ما

اولین شب قدر

1392/5/6 0:27
نویسنده : عاطفه
475 بازدید
اشتراک گذاری

الان که اینو مینویسم خاله ندا رفته شمال افسوسبعداز نزدیک به 3ماه (ازدوهفته قبل از بارداری تا الان)که خاله ندا واسه زایمانم اومد تهران وبعدم باهم رفتیم شمال واین یک هفته ای که برگشتیم تهران همیشه درکنارمون بود و وجودش خیلییییییییییی غنیمت بود(به قول بهروز خالی بند تو زیر آسمان شهر که به برزو میگفت:وقتی اومدی نفهمیدم کی اومده ولی حالا که داری میری فهمیدم کی داره میرهنگراننیشخند ) خلاصه که این چند مدت خیلی زحمت مارو کشید امیدوارم وقتی نی نی دارشد واسش جبران کنیم...خاله جون ندا مرسییییییماچقلب  هرچند اینم یه تجربه جدیده من و دخترم و باباییقلبببینیم از پس این دختر بغلی برمیایم یا نهخیال باطلامشب هم اولین شب قدر همراه بادخترمه که با هم قران به سر میبریملبخندازخدابه خاطر فرشته کوچولویی که بهمون عطاکردممنونم وازخدا میخوام که به همه ی چشم انتظاراهم به زودی زود یه نی نی سالم وصالح بده...وبه همه مریضا به خصوص به نی نی های مریض سلامتی عطاکنه انشاالله...واینم عکسای جدید ستیاجونی من...قلب

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

خاله مینا
6 مرداد 92 19:20
واااااااااااااااااااااااااااااااااای چه تغییر کرده قیافش
قررررربون اون قدت برم من با اون قر و فرتتتتتتت ای جاااااااااان


مرسی خاله...حالا تغییرش بهتر بودهههه؟؟؟؟؟
مامان رویا
7 مرداد 92 1:26
عزیزم عکس هات رو امشب دیدم خیلی خوشحال شدم! دوست دارم هر چی زودتر ببینمت! تا آلان ده باره اومدم عکس ها رو دیدم. دوست دارم


فدات بشم مامان جون بووووووووس
زهره مامان بارسین
7 مرداد 92 16:17
وایییییییییییییی خاله ماشاا... چقدر بزرگ و ماه شدی خانوم خانوما

مامانی حسابی ماچش کن از طرف من و بارسینم


مرسی خاله جون چششششششششم
خاله مینا
7 مرداد 92 23:44
وای آرههههه نازکه بود نازترررررر شده جیگرم
جای ندا جون هم خالی نباشه گلم


مرسیییییی عزیزم
خاله ندا
11 مرداد 92 21:52
عزیزم دلم خیلی براتون تنگ شده
خاله جون فدااااااااااا بشه ه ه ه
خواهرم این حرفها چیه وظیفم بود
زودتر بیین دیگه حوصلمون سر رفته



خدانکنه عزیزم..اندکی صبر آمدن ما نزدیک است....
mehrnoosh
11 مرداد 92 23:15
elahi fadaaaaaaaaash beshaaam man delam barash tang shode...
ati zoodtar biyayn dige
avaze man hesabi bebusesh



خدانکنههههههه
زهره مامان بارسین
14 مرداد 92 14:30
ممنون گلم . بله ما شمالی هستیم من شهسواری هستم و باباش بهشهر به دنیا اومده البته مادر شوهرم اینا اصالتا مال انزلی هستن . ما هم به خاطر کار شوهرم اومدیم بندر متاسفانه . شما هم شمالی هستین ؟
خاله مینا
15 مرداد 92 19:06
بیا از دخملی بگووووووو