ستیای نازنینمستیای نازنینم، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

چراغ خونه ی ما

بعد از واکسن

1392/7/11 22:52
نویسنده : عاطفه
719 بازدید
اشتراک گذاری

ستیا خانوم من بعد از زدن واکسن چهارماهگیش دوباره روند بغلی بودنش سیر صعودی گرفته .دختر نازنینم که یه مدتی بود دیگه بیشتر رو زمین میموند وحسابییییییییی خانوم شده بود حالا دوباره به روال سابق برگشته و البته دوباره به رفیق سابقش علاقه پیداکرده بله کرییییییییر نیشخندخداروشکر ازاین جهت واسه ما بد نشدلبخندقبل از واکسن تو روز چند بار میخوابید هربارم یک ساعت ولی الان شده نیم ساعت بیست دقیقه حتی رکورد 5 دقیفه هم داشتهههههههههابروولی از اینا که بگذریم خبرای مسرت بخش هم کم نیستنااااااااا اولینش رفتن برفک از دهن دخملیمههههههههوراوای که فقط خدا میدونه که چقدرر ازاین اتفاق خجسته خوشحااااااالمهوراهورااز یک ماهگی تا همین چند روز پیش همش دهن ستیاجونم برفک میزد وهر دکتری هم که بود برده بودیمش و تا نیستات میدادم بهش خوب بود و برفکا میرفتن ولی حتی اگه یه وعده نمیدادم دوباره روز از نو و روزی از نونگراندیگه از هرچی نیستات بود حالم بهم میخورد تا اینکه بالاخره وقتی عسل خانومم وارد 5 ماهگی شددددددددد این برفکای سریش هم دمشون رو گذاشتن رو کولشون و رفتن خدایا شکرت فکر نمیکردم حالا حالاها بتونیم از شرشون خلاص شیمبغلواما هفته پیش ستیا خانوممو بردیم برای چکاپ قلب دکتر بعد معاینه گفت قلبش یه کم تند میزنه که البته تو نی نی ها طبیعیه با این حال واسه اطمینان مارو فرستاد واسه اکو که خداروشکر تو اکو هم نشون داد که قلب نازنین دخترم مشکلی نداره خدایا شکرتبغل              بریم ستیا به روایت عکس

تازگیا شصت میخورهآخ

سیاستت منو کشته مامان

تعجبتو مامان بگردهههههه

وامااااااااا غرغررررر

فقط غرغر نیستاااااااااااا دخملم خیلیم خنده رو هست

قبلا اصلا دوست نداشت رو شکم بمونه ولی الان که غلت میزنه رو شکم میمونه و با همه وجود دستشو میخورههههه

بعدم من یواش یواش میزنم رو پوشکش و دخملیم لا لا میکنه یعنی انقدر این حالتشو دوست دارمممممممممقلب

قبلاروتخت خودش میخوابوندمش ولی دیدم نه اینجوری باید شب صد بار پاشم واسه شیر دادن هم ستیا خانومم اذیت میشد هم من واسه همین اوردیمش رو تخت خودمون ولی با این وضع خواب عسل خانوم دیگه جایی واسه من ودنی نمیمونه

صبحا اول اینجوریه

بعدجییییییغ میکشه که پاشو برو اونطرف من میخوام بغلتتممممممم

بعد من که میرم پیشش اول زیر چشمی میبینه

بعد لبخندددددد

بعدم دلبری واسه مامان وقتی بهش میگم سلاااااام دخترررم سلام عشق من صبحت بخیر گل مننننقلب

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

zahra
12 مهر 92 2:37
azizmmmmm jaaaaaaaaaaan....mashallah..Maryam alan axasho dide mige in niniye?hanuzam ninye?alanam niniye?

bad dobare mige ache chera ghaza nakhorde ta bozorg she.hhhhhh



ای جونممممممممممم به این مریم طلاااااا که انقدر شیرینه بوس بوس
مامان کیان
13 مهر 92 22:11
عزیزممممممممچقدر گریه میکنه خنده دار میشه خخخخخخ



بلههههههههههههههههههه
سحر
16 مهر 92 14:26
چه عکسای نازی فداش شم اون عکس اخرکه خندیده بی دندون نانازی.



بالاخره اومدییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
mehrnoosh
20 مهر 92 9:26
fadash besham maaaaaaaaaaaan
ati avaze man ye alame machesh kon delam barash tang shodeeeeeee



خدانکنه عزیزم حتمابوس
زهره مامان بارسین
20 مهر 92 18:03
ای جیگرشو من بخوووووووووووووورم . چه ناز می خوابه این کلوچه . هزار ماشاا... خدا از چشم بد دورش کنه . ببخشید عاطفه جون که تو این مدت نتونستم بهتون سر بزنم . اینترنت داشتم اما نمی دونم چرا عکسا آپ نمی شد .چند روز تهران بودیم خیلی دلم می خواست یه قراری باهات بزارم شما و ستیا جون رو ببینم اما وقتم کاملا پر بود ایشاا... سری بعد که اومدم تهران حتما برنامه بزاریم همدیگه رو ببینیم .


حتما عزیزم ...کاااااااااااش میگفتیییییی