بعد از واکسن
ستیا خانوم من بعد از زدن واکسن چهارماهگیش دوباره روند بغلی بودنش سیر صعودی گرفته .دختر نازنینم که یه مدتی بود دیگه بیشتر رو زمین میموند وحسابییییییییی خانوم شده بود حالا دوباره به روال سابق برگشته و البته دوباره به رفیق سابقش علاقه پیداکرده بله کرییییییییر خداروشکر ازاین جهت واسه ما بد نشدقبل از واکسن تو روز چند بار میخوابید هربارم یک ساعت ولی الان شده نیم ساعت بیست دقیقه حتی رکورد 5 دقیفه هم داشتهههههههههولی از اینا که بگذریم خبرای مسرت بخش هم کم نیستنااااااااا اولینش رفتن برفک از دهن دخملیمهههههههوای که فقط خدا میدونه که چقدرر ازاین اتفاق خجسته خوشحااااااالماز یک ماهگی تا همین چند روز پیش همش دهن ستیاجونم برفک میزد وهر دکتری هم که بود برده بودیمش و تا نیستات میدادم بهش خوب بود و برفکا میرفتن ولی حتی اگه یه وعده نمیدادم دوباره روز از نو و روزی از نودیگه از هرچی نیستات بود حالم بهم میخورد تا اینکه بالاخره وقتی عسل خانومم وارد 5 ماهگی شددددددددد این برفکای سریش هم دمشون رو گذاشتن رو کولشون و رفتن خدایا شکرت فکر نمیکردم حالا حالاها بتونیم از شرشون خلاص شیمواما هفته پیش ستیا خانوممو بردیم برای چکاپ قلب دکتر بعد معاینه گفت قلبش یه کم تند میزنه که البته تو نی نی ها طبیعیه با این حال واسه اطمینان مارو فرستاد واسه اکو که خداروشکر تو اکو هم نشون داد که قلب نازنین دخترم مشکلی نداره خدایا شکرت بریم ستیا به روایت عکس
تازگیا شصت میخوره
سیاستت منو کشته مامان
تعجبتو مامان بگردهههههه
وامااااااااا غرغررررر
فقط غرغر نیستاااااااااااا دخملم خیلیم خنده رو هست
قبلا اصلا دوست نداشت رو شکم بمونه ولی الان که غلت میزنه رو شکم میمونه و با همه وجود دستشو میخورههههه
بعدم من یواش یواش میزنم رو پوشکش و دخملیم لا لا میکنه یعنی انقدر این حالتشو دوست دارممممممممم
قبلاروتخت خودش میخوابوندمش ولی دیدم نه اینجوری باید شب صد بار پاشم واسه شیر دادن هم ستیا خانومم اذیت میشد هم من واسه همین اوردیمش رو تخت خودمون ولی با این وضع خواب عسل خانوم دیگه جایی واسه من ودنی نمیمونه
صبحا اول اینجوریه
بعدجییییییغ میکشه که پاشو برو اونطرف من میخوام بغلتتممممممم
بعد من که میرم پیشش اول زیر چشمی میبینه
بعد لبخندددددد
بعدم دلبری واسه مامان وقتی بهش میگم سلاااااام دخترررم سلام عشق من صبحت بخیر گل منننن