ستیای نازنینمستیای نازنینم، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

چراغ خونه ی ما

سال نو

1392/1/14 21:25
نویسنده : عاطفه
453 بازدید
اشتراک گذاری

سال نومبارکککککککککککقلبدرسته تعطیلات عید تموم شده ولی سال نو که تازه اومده زبانتو این مدت وقت نداشتم بیام...شمال موندنم که قرار بود تا 6 فروردین باشه خودم تمدیدش کردم وتا 11 موندم البته بابا دانیال همون ششم برگشت تهران که بره سر کار منم یازدهم با قطار ساعت 12شب برگشتم تهران تا 13به در رو درکنار همسرم باشم که تنها نباشهقلباین اولین سالی بود که ازنامزدی تا حالا 13به در رو تنها بودیم آخه تا سالهای قبل همیشه شمال ودر کنار خانواده من بودیم..ولی خب امسال بابایی هفته دوم شیفتش بود وباید تهران میموندیم وتازه اینجابود که قدر شمال وطبیعت وجنگلهاشو دونستم عینکتوی تهران واطراف پارکهای جنگلیش که حسابی ترافیک بود و مامجبور شدیم بریم بیرون شهر که اونجا هم یه درخت پیدا نمیشدواکثرا زیر آفتاب نشسته بودن...خلاصه رفتیم و رفتیم ورفتیم انقدر که من ترسیدم که اینجا کجاست که مثل بیابونه و هیچکسم نیست تا اینکه از یه پیچ که گذشتیم یهو جلومون یه جای سرسبز دیدیم که یه عالمه جمعیت هم نشسته بود خلاصه ماهم که دقیقا 4ساعت بود دنبال جا میگشتیم خوشحال شدیم ورفتیم زیر یه درخت وکنار یه رود کوچیک نشستیم خلاصه که جای خوب وروز خوبی بود امسال اولین سالی بود که تو با ما بودی گلمماچبابادانیالم همش میگفت سال دیگه نینیمون با ماست سال دیگه اینجوری سال دیگه اونجوری....قلبامیدوارم همه حرفهاش به حقیقت بپیونده وسال دیگه تو صحیح وسالم درکنار ماباشی و خانواده 3نفرمون خوشبخت وشادباشه(انشاا...) لبخند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

خاله مینا
18 فروردین 92 0:27
بلهههه همچین سال دیگه 13 به در یه حالی بهتون بدهههه دیگه با نینی باید دور تفریح و خیط بکشی آبجی


نه دیگه دخترم تا اونموقع بزرگ شده خانووووووووووووووووووم شده